یاد باد شیرینی لبخند دوست هر چه در دل دارم از آن اوست
چو شادی گل بعد باران است ابرویش به زرنگین کمان است
شادیش هویدا ز رخسار است چون شبنم در بیشه زار است
رویت رویش چه دیدنی است لسانم قاصر از وصف روی اوست
هر چه گویم باز هم کم است وصف یارم در کلام ناممکن است
مستیم از اختیار خارج است سیل اشکم زوصل دیدنی است
توصیف وقت دیدار بشنیدنی است ناتوانی ز حجر،باور کردنی است
حب عشق اقتضای آدمی است دوری از عشق بی مسلکی است
حب مادر ، پدر بستودنی است لیک عشق لیلی چیز دیگر است
من نمی دانم چرا این چنین است دل بستن به رحم دشمن هم سراب است
عشق ,است ,مادر ,است ,ز ,وصف ,عشق لیلی ,لیلی چیز ,پدر بستودنی ,، پدر ,مادر ،
درباره این سایت