خواب می بینم که سمتت حرکت می کنم هرچه سعی دارم خرج این سفر می کنم
راه می روم راه می روم گاه کند و سریع هر قدم می روم حجران از تنم دور می کنم
افسوس که در تسریع رفتن ناتوانم ناتوان گوئیا ظاهر می روم اما واقعا درجا می زنم
این چه خوابی است ایستادن به زرفتن
من نمی دانم چرا این چنین است دل بستن به رحم دشمن هم سراب است
خواب ,روم ,روم ,ناتوان ,گوئیا ,رفتن ,می روم ,می روم ,گوئیا ظاهر ,ناتوان گوئیا ,ظاهر می
درباره این سایت